دانلود رمان زرناب pdf از برفا

دانلود رمان زرناب pdf از برفا
برای اندروید و کامپیوتر
ژانر : عاشقانه
خلاصه رمان زرناب
یاسر رحمانی… پسر ناخلف معتمد محله حاج ایمان رحمانی، استاد بوکس و تقطیر مشروبات الکلی…
معروف به پنجه طلایی!!! مرد سی و دو سالهی قد بلند و خوش هیکلی که بخاطر مشکلاتش زنش
ازش طلاق گرفته و خانوادهاش روی دیدنشو ندارن . یه شب زن بیوهای رو از چنگال یه روانی که قصد تعرض
بهش داشت نجات میده و برای محافظت از زن و پسراش اونو به عقد خودش در میاره و
با دیدن دلبری های دختره عاشقش میشه و.
قسمتی از رمان
سهیل
آیسو با همان حالت محجوبش از کنار تختم حرکت کرد و سمت سپهر رفت، حواسم بود که کمی با فاصله ایستاد.
لبخندی به رویش زدم، دوستش داشتم دخترک بیآزاری که همسر برادر کوچکم شده بود.
آیسو، ماه و آب… برازنده رفتار و منشش بود.
بع بعی تصادفی کنار تختم آمد، نگاهم به بازوی زخمیاش کشیده شد.
نمیدانم چرا پنهان میکرد، کاملا از حالات و رفتارش مطمئن بودم که زخم دارد و سعی میکند کتمان کند.
حرکت کند دست زخمیاش و ابروهایی که هنگام تحرک کمی در هم میشود.
کم دوره ندیده بودم تا سرهنگ قبول کند و عضو گروه تجسس شوم… باید آنقدر زبر و زبل میشدم تا این نقص روانی را نادیده میگرفتند.
– ببخشید من اونجوری پریدم جلوی ماشین… مطمئنید شما خوبید!
نمیدانم کار خوبی بود یا نه اما شامه پلیسیام قطعا اشتباه نمیکرد.
– چرا زخمتون رو پنهون کردید؟ اون لحظه چه اتفاقی افتاده بود؟!
شاید کمک میخواست و نمیتوانست به کسی چیزی بگوید!
چیزی درون چشمانش فرو ریخت، یک حس ترس نشسته بود که…
– منو با پرونده آگاهی اشتباه گرفتید انگار…
سعی میکرد بخندد اما…
دروغ بود، میشناختم… صورتها را میخواندم!
قیمت۲۷۰۰۰
دیدگاه خود را بگذارید