دانلود رمان بر دلم حکمی راند از سحر نصیری pdf

دانلود رمان بر دلم حکمی راند از سحر نصیری pdf
با لینک مستقیم برای اندروید و کامپیوتر
ژانر رمان:عاشقانه،هیجانی،اجتماعی
خلاصه رمان بر دلم حکمی راند
بهترین دوست بابام بود و من دختر خونده و عزیز دلش بودم! چهارده سال ازم بزرگتر بود و عاشق رفتار مردونهش شدم!
اون هرچیزی که میخواستم بهم میداد بهجز یک چیز، خودش رو…! هیچجوره حاضر نبود به رفاقتش به پدرم خیانت کنه و
با دلبریام وسوسه بشه پس مجبور شدم یه شب که مسته پا به اتاق خوابش بذارم تا برای همیشه
مال من بشه ولی نمیدونستم که…
قسمتی از رمان
کاملا مشخص بود علاقهای به دیدنم، لمس کردنم و صحبت کردن با من ندارد!
_بریم داخل فرهان جان زیاد سرپا نایست.
فرهان سری برای الناز تکان داد و بدون توجه به منی که خیره و نگران نگاهش میکردم وارد خانه شد.
چندلحظه سرجایم ایستادم و بعد پشت سرشان به داخل خانه دویدم.
_وقتی فهمیدم چیشده سریع برگشتم خونه تا واسهت سوپ درست کنم. الان به منیر خانوم میگم میز رو بچینه.
روی مبل نشست و بدون نگاه کردن به من با همان صورت سردش سر تکان داد.
در تمام زندگیام هیچوقت چنین رفتار بدی از فرهان ندیده بودم!
با قلبی به درد آمده به آشپزخانه رفتم و به منیر خانوم کمک کردم تا میز غذا را بچیند.
سر میز در دورترین فاصله به او نشستم و منتظر ماندم تا از سوپی که درست کردم بخورد.
یک چشمم به او بود و یک چشمم به غذای خودم.
وقتی فهمیدم از هرغذایی ذرهای چشیده بهجز سوپی که من پخته بودم جوری پژمرده شدم
که غذایم را نصفه و نیمه رها کردم و با سرخوردگی از جا بلند شدم.
_ممنون منیر خانوم… میرم اتاقم.
صدای الناز بلند شد.
_تو که هنوز چیزی نخوردی.
زیرچشمی به فرهان نگاه کردم.
_میل ندارم. شب بخیر.
اگر قبلا بود پا به پای الناز مجبورم میکرد روی صندلی بنشینم و غذایم را تمام کنم الان حتی سرش را هم بالا نمیگرفت.
بهنظر میرسید واقعا از من منتفر شده باشد!
قیمت۳۸۰۰۰
دیدگاه خود را بگذارید