پرطرفدار

رمان اغواگر من باش از فاطمه ایزی

رمان پلیسی ، رمان عاشقانه ، رمان های اجتماعی
رمان اغواگر من باش  از فاطمه ایزی

دانلود رمان اغواگر من باش از فاطمه ایزی

 ژانر : عاشقانه،پلیسی،کلکلی

خلاصه رمان اغواگر من باش

رز و بهراد طی ماموریتی در یک خانه با یکدیگر حبس می شوند و…. بهراد که پسری مذهبی است مجبور به صیغه کردن

رز که دختری بی قید و بند است می شود! آنها فقط برای کارشان با هم محرم می شوند اما در این بین اتفاقاتی می افتد که.

دانلود رمان مامان من خوبم

دانلود رمان آسمان خاکستری

 

رمان اغواگر من باش

بخشی از رمان

در حالی که سعی می کردم کلمات را به درستی ادا کنم رو به عمه مهناز گفتم:- عمه جون شما آروم باشید پلییز.

عمه با حرص گفت:

– مگه می تونم عمه؟ نمی بینی چه خاکی به سرمون شده؟ و باز محکم به گونه اش چنگ انداخت.

– عمه نکنید خواهش می کنم.  عمه اشک می ریخت و زار می زد:

– وای آقا جون چرا انقدر زود رفتی؟ جواب عزیزو چی بدم؟؟ آقاجووووون….

بلند شدم و موهایم را پشت گوشم زدم. مشغول ماساژ دادن شانه هایش شدم و سعی در آرام کردنش داشتم.

با ورود باربد رو به او که متعجب بود گفتم: – بیا پیش عمه برم واسش آب بیارم زود.

رمان اغواگر من باش فاطمه ایزی

با قدم های سریع به طرف مادرش رفت و من به سمت آشپزخانه رفتم. لیوانی را پر آب کردم و باگام های بلند به

طرف عمه و باربد رفتم. باربد رو به من گفت:

– ای بابا یکی به من بگه چی شده؟ خیلی رک و صریح گفتم: – پاپا بزرگ مرد.

باربد چشم هایش را در حدقه چرخاند و با بهت گفت: – چی؟

عمه رو به من گفت:

رمان های پیشنهادی

دیدگاه خود را بگذارید