رمان چشم نظر از نازنین محمد حسینی

دانلود رمان چشم نظر از نازنین محمد حسینی
ژانر : عاشقانه
خلاصه رمان چشم نظر
امیرعلی همت، پسرِ عیاش و خوشگذرون حاجآقا همت سردار جانباز جنگی، به دنبال انتقام از دختری معصوم اون رو
به شرکت خودش میکشونه تا نقشهای که ماههاست با دقت براش برنامه ریزی کرده رو عملی کنه…
دختری پاک و نجیب و معتقد که هیچ بخشی از وجودش شبیه معیارهای امیرعلی نیست…
مردی که از دین و ایمون متنفره
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان بیوه برادرم
دانلود رمان خون بس
دانلود رمان ترکش خاطرات
بخشی از رمان
شرکت ساده و جمع و جوری است. مبلمان کرم رنگ و دیوارهایی که با پالت های چوبی روشن دیزاین شده و چند تابلو روی دیوارهای مختلف…
همچنین ساعتی بزرگی که تنها وسیله ی روی دیوار روبروی در است. به نظر می رسید دو
دختر و پسر دیگری که همراهش نشسته اند هم منتظر نوبت مصاحبه هستند.
و بالاخره بعد از سه نفری که جلوتر از او بودند و ساعتی انتظار خانم منشی نامش را صدا زد:
-خانم علوی نوبت شماست. ساعت نزدیک چهار بعد از ظهره و یک ساعتی می شود روی مبل نشسته بود و
رمان چشم نظر نازنین محمد حسینی
پر کردن فرم مصاحبه برایش کار زیادی نداشت و باقی زمان به فکر و خیال گذشت.
تمام اضطرابی که انکارش می کرد سراغش رامی گرفتند. دستانش یخ بسته و پاهایش یاری نمی کند که
فاصله ی چند قدمی تا اتاق مدیریت را برود. به هر جان کندنی است جلو می رود و پس از کسب اجازه
وارد اتاق می شود. اتاقی به اندازه ی همان سالن انتظار و شاید هم کمی بزرگ تر…
فقط یک محیط کوچک چند متری با سالن انتظار فاصله دارد.
دیدگاه خود را بگذارید